حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

مناظره بد و خوب این دنیا (۳)

چه مناظره باشد چه گفتار نیک جالب باشد به فکر و ز خود آئید به نیک: 

خوش بین: 

اگر دستم رسد روزی غرورت را به آتش می کشم 

اگر یاری کند گردون به جاش بذر محبت می فشانم 

بدبین:  

اگر دستم رسد روزی خون فشان خواهم کرد 

قدم رسد روزی بخدا بوسه جان خواهم کرد

خوش بین: 

اگر زیبا کنی قلبت را 

خدا کشد تمثال خویش و نورافزاید دلت را 

بدبین:  

به دوش خود نیم غم انفاس بی سر را 

کجا بود کسی که باشد غمین غم من را

خوش بین: 

کس کو غم خورد بر بندگانش  

خدا خود می شود تسکین جانش 

بدبین:  

در آرزوی یار گو ما را نیکو بود خوش باشد 

گرنه مدعی یار جز نمای سیاه خوش نباشد 

نوای بی دلی زحق و حقیقت تحفه درویش باشد 

صدای بی نهیب ز مای خسته دل نغیر بی حبیب باشد 

جانان من کو مخلص باشد و فدا را مبتلا 

کو آدم سجده وار و بی حد و وصال 

به خدایم کنونی فرشته سجده نیاورد زین انسان بد سگال 

برای من که دلم چون غروب پائیزست 

صدای او از دور هم دلنگیزست 

برای من که دیدن مهربونی آرزوست 

دیدن مهربونی هاش عمر روزافزوست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد