حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

جنگل سیاهی

خدایا چه می بینم در این دنیای ناجوانمردی که بدنگاشت حتی از یکدیگر نیز بهره می کشند 

نگرانم و ناراحت که به کجا کشیده خواهد شد 

سرنوشت بندگان مظلومت 

بندگان مظلومت اگر نکوشند که خود را از زیر یوغ ظالمان نجات دهند 

تبدیل به انسان های عقده ورزی می شوند که منتظر مرحمت اند تا آنها نیز کسی زیر ظلم خود گیرند 

و ظالمان نادانسته  که چه می کنند  آنها دانه های ظلم را می کارند و نهالش را آبیاری می کنند ونمی دانند که چه می کنند 

باید منتظر شد و دید که چه جنگل سیاهی دنیایمان را فرا می گیرد 

جنگلی که با عقده آبیاری می شود 

باید اندیشید و تبری یافت که این درختان را قطع نمود 

باید تبری برداشت و دنیا را از این جنگل ها پاک کرد  

و نهال تازه ای کاشت 

باید آغاز نمود که تا چشم بر هم نهیم 

خواهیم دید که گر به حال خود گذاریم 

این جنگل سراسر دنیا را پر می کند 

باید تعجیل کرد که زمان بسی تنگ است 

نویسنده: ف.ق

نظرات 1 + ارسال نظر
جواد خلفی شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 15:29 http://kh-sport.blogfa.com

سلام یوزارسیف حکیم امیدوارم شناخته باشی . وقت کردی به من هم یه سری بزن

‌به سلام آقا جواد گل. واقعا از دیدنت خوشحال شدم حتما اینکارو می کنم. مرسی که به وبلاگ نظر دادی.
دوستدار شما
یوسف

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد