گفته های خویش را بگو که شیاطین انسان نما بسیارست.امروز وهم تعرض یافتند که مبادا قدرت نیابند دیروز قرآن ناطق بکشت و امروز قرآن مکتوب!تعجب نباشد که فرزندان قابیلی بینی.امروز هجمه جنون آمیز در سر می پروراند.به تو گفته بودم که این روزها ترفیع پا به سر گذاشته و سر دیگری پله قدوم شوم انگیز پنداشته حال ستیز پیروان عیسی و محمد در ذهن نگاشته!به دیگری به حکم تعرض پیشین تعرض خواهد شد که مبادا از غافله به عقب مانند.اما گفته ها بسیارست و درد و دل ها یکی است.منتظر خواهد آمد سرانه بی سر را لانه ای خواهد بود هر کس دم از دانش بزد و جاهلیت زمینه خواهد بود.
ای بزرگ من!ای عزیز من ! تو قدار بودی و هستی. تو لطیف بودی و هستی پس به لطفت به حکمت، نازدار دل مسلم باش که دل به دل چون شیشه بشکست.پس روزی باید آید که منتقم قرآن ناطق و مکتوب چشم نواز خواهد شد.براستی چه شورانگیزست دیدن انتقام خاصمان!هراسان! ظالمان عالم! آنروز گویی ماهم از آن گروه باشیم اما باز جلوه شکوه در دل داریم که روزی ولو به زبان نه ارکان وعده موعود دادیم!
دادار عالی!من بنده تار دیده شرمسارم.نکند که روی پاکت به واسطه اشرف مخلوقات در مقابله پریان وظیفه غمین شود که به توی وجود من مژده خواهم داد که روز عاشورا باز خواهد آمد که مفتخر فرمودی احسن الخالقین.باز حسین ما با لشکر نورانی پا به زمین فاسق خواهد گذاشت با صدای راسخ گوید انا المهدی!بای الذنب قتلت؟ شمشیر علی و علم عباس برافراشته. جلودار دسته پیمبران تو منتقم خواهد شد.موعود ما اذن گرفته از بتول، محترم بزرگان خویش خون فشان خواهد شد.یابنده ابی سفیان ها، حرمله ها، رشدی ها و در آخر کشیشان چهره نما خواهد بود.حتم باشد که روزی انتقام ما خواهد کشید. پس یک گویم به زبان پاکزادان مسلک السلوکم:
حسین زمان را یاری کنید!که یزیدیان به گرد آمدند ظن فروپاشی می پرورانند.شاید که روزی بیاید از سرزمین بلا! ترس آن نباشد که نباشد توانی ،ایمانی و پشت پناهی...