حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

کیست فاتح؟

یا رب من لی غیرک!!! 

این روزها مشکلات چون کوله باری بر دوش همه جا همگام جلوه کرد گویی جزء لاینفک آدمی تلقی شود . کس نیابی بی مشکل کس نیابی بی درد گویی چون دردمند شوی اذن توگرددکه نبود آن رویا بنمادد حال زین وانفسا کیست برتر ؟کیست فاتح؟ یک پول نداشت و دیگری راه یک نگفت از رنجش دیگر باز کرد سفره اش یک ملتفت بباشد دیگری بی خیال راه بشد! 

آری چنین ثانیه بگذرد. گفتمت که این را به ترکستان است و بس. حال دراین اثناء مرد مردستان طلبید و کمر بر شکستن این همه بار باید بست این روزها کس نتواند یابی توانی بی حد و حصر یک بباشد و دیگر پوچ که زین سر و زان س خدای  او بگشت! من داغ دیده وجود ت گفته بودمت که چون تویی زمینه راهم بگشت. آری  آری بدور از مشکل و احساس در ورای هرچه گفتمت یک بباشد اذن  رب تویی حاکم خالق بباشیو من رعیت دهکده است. زین خدای من همیشه تنهایت را حس کردم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد